من اگر دو نفر بودم
یکی به بالای کوه می رفتم
برای پرندگان بیمارستانی می ساختم
یکی به زیر آب ها که مرواریدها رااز تنهایی در بیاورم
من اگر سه نفر بودم
یکی را به جنگ می فرستادم
پاهای من از تعداد مین ها کم می کرد
سرو سینه ام بخشی از گلوله ها را
یکی کنار مادرم
دلش را از دلشوره اش دور می کردم
ودیگری رادر غاری برای هرچه دلش خواست پیاده
من اگر چهار نفر بودم
من اگر پنج
یک نفرم وتنها کنار تو می مانم
به نام سلام
بودنم حتی، کنار تو بودن است...
با توام، چه یکی، چه یک دنیا...
تا سلام، والسلام
دوشنبه عصر جنگ قدرت نه شعر!
ادبیات خوزستان با صد و هشتمین مطلب خو به روز است.
بی راهه هم راهیست ...
ممنون حکیمه ...
سلام آن قدر دلم برایت تنگ شده بود که نگو و مپرس .
مثل همیشه قلبم جلا یافت با کلماتی که بطور سنجیده در کنارشان قرار میدهی . نوشته هایت همیشه مرا به یاد خوزستان می اندازد . به یاد روزهای جبهه و اهواز و شلمچه و آبادان و خرمشهر . نیت کرده ام آذر یا دی ماه بیایم و اهواز و خوزستان را بعد از سالهای طولانی ببینم .
حکیمه جان فقط دعا کن این بار بتوانم بیایم .... نمیدانی چقدر دلم برای آنجا تنگ شده
با سلام و احترام
بروزم
با فراخوان سایت ادبی نورهان.
من اتفاقی هستم که وقتی می افتد
نیمی از مرا باد می برد
نیمی مردی که نمی شناسمش
گراناز موسوی
...............................
نیمی زن
نمی عریان
نیمی زنگ زورخانه
پگاه احمدی
سه شعر از علی رضا نوری با ترجمه ی خانم شهلا رستمی نژاد
یاد باد آنکه ...
درود حکیمه ی عزیز
سپاس فراوان ....
به روز شدی خبرم کن !
سربلند باشی !
فراوان درود
تصویر سازی های بدیع وتخیل ناب
ورفتار صمیمانه با کلمه رو دراین شعر تحسین می کنم
مرسی ازدعوتت
به روز شدی بازم خبرم کن
وای حکیمه...چه قدر قشنگه این شعرت.
موفق باشی.
ایمان طرفه:سلام عزیزم.ممنون بابت توجهت.
ایراد شعرم قابل توجیه نیست و من هم قصد توجیه ندارم.فقط دوست داشتم بدانی که این شعر را بیست سال پیش نوشته ام.شاید دلیل تفاوتی که به آن اشاره کرده ای همین باشد.
متشکرم و موفق باشی.
salam.ghashang bod , por az omgh o ehsas...mana bashid,,,
سلام عزیزم
بازم ممنون.
راستی حکیمه جون!توی نظراتی که برام می ذاری نگاهی به نشانی ت بنداز.نمی دونم چرا ازاین طریق نمی تونم وارد وبلاگت بشم.
درود
سرکار خانم حکیمه ظفری ممنونم که شعر مرا در وب خود قرار دادید.اما اگر لطف کنید به دوستانی که برای شما نظر گذاشته اند شاعر شعر را هم معرفی کنید ممنون می شوم.ظاهرا بعضی از آن دچار سوتفاهم شده اند
متشکرم
فرزادآبادی
جناب آبادی عزیز من در پاسخ هایی که در وب دوستان بر نظراتشان گذاشتم به این مورد اشاره کرده ام.هرچند درست تر این می بود بلافاصله در اینجا نیز اشاره می کردم.به هر حال قصور بنده را ببخشید.تلاش کردم با درج مطلبی در ابتدای کار این سو تفاهم را حل کنم.به هر حال من از علاقمندان شعر های شما هستم و درج این کار زیبا در وب شخصی ام دلیل این ادعاست.
پیچیده عطر زلف تو در باد (مثل گاز)
عشّاق را به باغ ِجنان شووت می کنی
هی زنگ روی زنگ که {عُشاق ارجعی...!}
ما زنگ میزنیم .... خودت فووووت می کنی!
///////////////////////////////////////////
سلام خوبین؟خوشین؟سلامتی؟
به روزم
تشریف بیارین خوشحال میشم[گل]
با سلام
با احترام دعوتید به خوانش شعرهای " بیراهه ها " ، " برای هملت " ، " برای امیر کبیر " و نقد آن
با سپاس
هی سَرم را به بخیه می دوزند،سر که سر نیست یک زن جنده ست !!!
من به خون دهن نمی فکرم،بسکه دندان لق شدی،کندم
سلام
با یک غزل بروزم و چشم انتظار خوانش و نقد و نظر...
با آرزوی بهترین ها
در پناه حق
یا علی مدد
سلام چه زیبا و متین
لطفا از تحفه ناقابل بنده چه شعر چه عکس دیدن کن
روح پاکم حرفها دارد برای گفتن
اگه پسندید به دیده منت تبادل لینک کنید
پروانه ورنگ
سلام
دیر کامنت شما را دیدم.
باشد که اردبیل برایتان خوب بوده باشد.
حتما دانشگاه محقق درس می خواندی! من هم هشت سال است که توی گوشه و کنار آن کار می کنم. راستی اگر اهل شعر هستی، به ولاگهای دیگر من سر بزن:
http://said1386.blogfa.com/
http://biganee.persianblog.ir/
با غزلی برای غریب کوچه ها بروزم ومنتظرتان.
زفکرگناه پاک بودن عشق است
ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیرقدم تو خاک بودن عشق است
درود به خانم حکیمه ظفری
سپاسگزار از محببتان.زودتر از این باید تشکر می کردم.اما به خاطر مشغله زیاد و بی خود عذر مرا بپذیرد..
پاینده باشید
فرزادآبادی
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش...عیدته نوم عیدل بو،سال نو مبارک هرچند باتاخیر!!!
سلام و عرض ادب دارم و احترام خدمت خواهر گرامی ظفری
بسیار زیبا و دل نشین بود و از خواندن ان لذت بردم همواره استوار وپایدار باشید
********
آواز تمساح را
در چشم مرغابی دیدم
و اشک درخت را
در خیسی تبر
از سید علیرضا رئیسی گرگانی
سلام به کوچه غزل دعوتین...
سلام شاعر گرامی
دعوتید به خوانش شعرهای من در وبلاگ ترنم آغاز
مشتاق نقد و نظر ارزنده شما هستیم.
بازم دوبتره عالی بودی .بازم دوباره افرین بر تو