ما جنازه های بسیار به تاریخ بدهکاریم ...
پسران بسیار و برادران بسیار ...
و از بسیاری جنازه های در من است که این زن متعفن شده ...
از بسیاری خون و بسیاری بسیارهای دیگر... به فتح نمی اندیشم با بسیارهای در من نارس.. نه به دست می آیم و نه از دست می روم....خیابان هایم را به شهر دیگری نام ببخشم با تاول های بسیارش از زخم نارسیدن ها ...
با اینهمه...
آنقدر زنم که به زیر دامنم جهانی برویانم و جنازه های متعفن در خود را سرباز بزایم...سرباز...
سلامم را بپذیر شاعر که اینروزها همه یک درد مشترک دارند
به روزم و منتظرت
سرباز...
سرباز...
درود من که عاشق این شعرم و بارها خواندمش
آمده ام از کوچه دوست گذری کنم به رسم زلا ل قطرات
خش باشی بدرود
دست مریزاد به زنانگیت...به زنانگی یه قلمت...
جنگ غده ای ست که تنها پسران و برادران بسیار در او سرباز نمی شوند/نمی کنند.
کاش در/زیر دامن "تمام زنان در تو" تفنگ هایی می رویید سر پر
که به گل مسلح می شدند و جهان را منور ... .
کاش...
سلام.
اینت کار را بارها شنیده ام اما همواره شنیدنی بوده است.
به رزوم .
دوست شاعرم
سلام
با شعری تازه به روزم
لطفاً سر بزنید
نظر بدهید.
با مهر
سلام
واقعا زیبا بود . تبریک میگم .
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بندهء عشقم و از هر دو جهان آزادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
موفق و پیروز باشی .
سلام
واقعا زیبا بود . تبریک میگم
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
بندهء عشقم و از هر دو جهان آزادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
موفق و پیروز باشی
.
ین وبلاگ از هفته ی بعد، تند تند به روز خواهد شد
شاید حتی هر روز
از دفعه ی بعد بدون خبررسانی منتظرتان هستم!
با
3 شعر
زنی برهنه تر از شیشه...
ف ی ل ت ر شدنم در شب یلدا
(ممنونم از دوستانی که آدرس وبلاگ را در لینک های وبلاگشان تصحیح کرده اند)
تهدید با چاقو در مراسم شعرخوانی دانشکده ی حقوق
چند لینک خواندنی
و
دستــــــه ی تبــــــــر!
.
برای دل مشتاق هیچ چیز غیر ممکن نیست
در زندگی بیش از دو راهی نیست،،
یا عاشقی هنر کنید یا کاسبی هنر